پیمان با دستان کوچک
شب هنگام آنگاه که خسته از دویدنهای روز گاه آرام سر بر بالش نرم خودم گاهی هم بالش اونوری می نهم باید در انتظار بستن پیمان با تو باشم البته کاش با پیمان آغاز میشد و ... بعد از کلی عبور کردن یا شیرجه زدنت از روی کمر مبارکم باید از حضور انورتان درخواست کنم در بستر خود بخوابید گرچه کمتر موفق میشم شما را در تخت سفید و نارنجیتون ببینم اما هر از گاهی به من افتخار میدهید تا دستانم را با دستان کوچک و خواستنیت لمس کنم . اینگونه هست که به ستایش کار خدا اوقات را سپری میکنم که انقدر احساس و لطافت در وجود فرزندم که تنها 2سال دارد گذاشته که من شرمنده رفتارش میشوم ...
نویسنده :
gelareh
23:54